کامنت آقای خامنه ای


سید علی خامنه ای: 12 شهریور 1389

سلام
به شمایی که رنجور از زمانه هستید و به بنده به عنوان رهبر اعتراض خود را اعلام داشته اید. هر یک به زبانی
و به شما دوستانی که صادقانه از بنده دفاع کردید.
حق را باید گرامی داشت. از هر زبانی که باشد. من شعر سعید را خواندم. با دقت و وسواس. شعر چند سال پیشش را هم خوب به یاد دارم.
او روشن ضمیر است. آگاه است و حرفهایش از سر حق خواهی است نه لجاجت.
از من دفاع نکنید چون من کسی نیستم. از جایگاه ولایت دفاع کنید. اگر کسی در این جایگاه بلند قرار گرفته و مرتکب اشتباهی شده، او را نقد کنید.این خودش نوعی دفاع از جایگاه ولایت است نه تضعیف آن،در چارچوب قانون، ولی سرکوب نکنید. توهین خوب نیست. طوری رفتار کنید که آحاد* مردم صحبت و نقد شما را آنطور که مایلید بخوانند و بررسی کنند نه اینکه خدای نکرده طوری باشد که به جای اثر گذاری مثبت، لجاجت را برانگیزد. بنده مطمئنم که الآن خیلی ها دیگر به محتوای پیام شما توجه ندارند و لجاجت میکنند و حق هم دارند.لیکن حق آن است که همه بتوانند نقادی کنند،البته نقادی با اوصاف خاص خودش.
با هم برادر باشید و محتوا را نقد کنید. بنده هم نقد هایی دارم به این نوشته لیکن خیلی ها را هم قبول دارم و درست است .

 *:آحاد اصلاح شد.

پاسخ:

سلام آقای خامنه ای
یک هفته بود که منتظر کامنت شما بودم .هر شب و روز چند بار به نظرات عمومی و خصوصی سر می کشیدم تا به نام شما بر بخورم ولی ...
شب های قدر همه ی برادران و خواهرانم را که برایم پیام گذاشته بودند از صمیم قلب دعا کردم و از خداوند سبحان به عجز و استغاثه و البته امید وافر خواستم تا راه هدایت را بر همه ی ابنای بشر و به خصوص دوستانی که له یا علیه نوشته ی من به شما موضع گرفتند روشن و هموار فرماید.
از خداوند سبحان خواستم تا مرا به آرمانم برساند.آرمانی که اگر نبود یک لحظه زیستن در این دنیا که در چشم بینا از آب بینی بزی بی ارزش تر است تمام توان یک عمرم را می گرفت.والله که زیستن در این دنیا برایم بی ارزش تر از پر مگسیست اگر نتوانم در دو روزه ی آن حق بگویم و به حق بشنوم.از اینکه بالاخره آمدید و اعلام وصول نامه را کردید خوشحالم اما هنوز پاسخم را نداده اید. بی صبرانه منتظرم تا پاسخم را دریافت کنم.فکر می کنم اگر باز هم سری بزنید و به بحث ها نظر کنید خوب است و البته خوبتر آنست که پاسخم را سرگشاده بدهید تا همه ی ولی نعمتان شما در جریان قرار گیرند.هر چند متاسفانه بسیاری از برادران و خواهرانم زحمت خواندن اصل نامه را به خود نداده اند و در همین مقدمه ای که صرفا به دلیل آشنایی دادن به شما نوشته ام متوقف شده اند.البته معترفم که حق هم داشته اند و در اینکه آحادشان صحبت و دردم را آنگونه که مایل بودم نخواندند و بررسی نکردند خود را بی تقصیر نمی دانم.از همه ی کسانی که باعث شده ام برنجند عذر می خواهم اما مصرانه پاسخم را از شما می طلبم تا تکلیف خود را برای از این به بعد بدانم.