اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
و اذا اذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مستهم اذا لهم مکر فی ءایاتنا ، قل الله اسرع مکرا ، ان رسلنا یکتبون ما یمکرون
بخشی از سخنان رهبری در مراسم 14 خرداد 90:
"...امام ماها را توصیه میکردند به این که مغرور نشویم، خودمان را بالاتر از مردم ندانیم، خودمان را بالاتر از انتقاد ندانیم، بىعیب ندانیم. همهى مسئولین طراز اول کشور این را از امام شنیده بودند که بایستى آماده باشیم؛ اگر چنانچه از ما عیب گرفتند، نگوئیم ما بالاتر از اینیم که عیب داشته باشیم، بالاتر از اینیم که به ما انتقادى وارد باشد. خود امام هم همین جور بود. ایشان، هم در نوشتههاى خود - بخصوص در اواخر عمر شریفش - هم در اظهارات خود، بارها گفت من در فلان قضیه اشتباه کردم. اقرار کرد به این که در فلان قضیه خطا کرده است؛ این خیلى عظمت لازم دارد. روح یک انسانى باید بزرگ باشد که بتواند یک چنین حرکتى را انجام دهد؛ خودش را منسوب کند به اشتباه و خطا. این معنویت امام بود، این اخلاق امام بود؛ این یکى از ابعاد مهم درس امام به ماست."
سلام
ما امضا کنندگان این نامه جوانانی هستیم که حال ما چون ماهی غمگینی ست که در سر هوای اقیانوس دارد ولی در تنگی تنگ اسیر شده و از همه بدتر و دردآور تر اینکه پیوسته می خواهند به او بقبولانند که اقیانوس همین تنگ تنگی ست که در آنی!
ما تشنگان ولایت انسان کاملیم و در جستجوی این اقیانوس بود که چشم باز کردیم و خود را در تنگ تنگ و کوچک جمهوری اسلامی به رهبری آقای خامنه ای یافتیم.انسان ناقصی که خود و اطرافیانش دائم به هزار زبان در تلاشند تا بگویند که "علی" نیز همینگونه بود و این همان کسی ست که باید رهبر ما باشد و اصلا بهتر از او در ایران بلکه دنیا پیدا نمی شود!
ما مدیریت آقای خامنه ای را پر از عیب می بینیم و معتقدیم بزرگترین مانع پیش روی تحقق پیشرفت و عدالت شخص ایشان است.شما هم که نمایندگان ما در مجلسی هستید که باید پشتیبان ولایت باشید گویی با انجام راحت ترین کار ممکن معیارهای ولایت را با مصداق موجود تنظیم کرده و می کنید و بیشتر سرگرم محافظت و حراست از آقای خامنه ای هستید تا پاسداری از مقام و شان ولایت و نظارت بر کسی که بر این جایگاه تکیه زده.
خبرگان محترم
می دانیم و می دانید که انتخابات کثیف و غیر اسلامی سال 88 نقطه ی بسیار حساسی در دوران رهبری آقای خامنه ای بود که پس از گذشت دو سال هنوز کشور به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت تاثیر آن واقعه ی شرم آور است و اگر این مسئله به طور ریشه ای و عادلانه بررسی و حل نشود به نظر می رسد باید منتظر عواقب تلخ تری نیز در آینده باشیم. در این باره سوالات ما از آقای خامنه ای بسیار است و در وقت مناسب همه ی سوالاتمان را مطرح خواهیم کرد و پاسخ خواهیم خواست اما امروز و در این نامه از شما می خواهیم که به عنوان نمایندگان ما از آقای خامنه ای بخواهید تا به ما و شما و همه ی مردم مسلمان ایران دو سوال اصلی را پاسخ دهد؛دو سوالی که معتقدیم با پاسخگویی به آنها راه برای بررسی اساسی آنچه در سالهای گذشته اتفاق افتاده برای مردم مومن و صبور هموار خواهد شد.
اولین سوال اینکه رهبر شفافیت طلب ما توضیح شفاف دهد در جایگاه حافظ حدود خداوند ، اساس عدالت و منافع خلق خداوند و چشم بینا و دست توانای مردم برای نظارت و اداره ی اوضاع جامعه بر اساس احکام شرع و عقل ، بصیرتش را چه شد که نه تنها مردم کشور خود را از شرکت در انتخابات شیطانزده ی گذشته نهی نکرد بلکه شرعا و عقلا بر آنها واجب دانست تا مال و آبرو و سرنوشت خود را برای کسانی به حراج بگذارند که تمام آنها دست کم از سوی رقبای خود متهم به گناهان کبیره بوده و هستند؟
آقای خامنه ای پاسخ دهد که چگونه روا دانست که مردم را مجبور مخیر کند تا از بین چهار متهم به دزدی و فساد در بیت المال و دروغگویی و عوام فریبی عقلا و شرعا یکی را انتخاب کنند؟
آیا عقل و شرع آقای خامنه ای به او حکم نکرد که با شکل گیری چنان صورت و سیرت فاسد و اسفباری در مسئله ی انتخابات، از جایگاه ولایت خود استفاده کند و تا پس از برگزاری یک دادگاه علنی و صالح و رسیدگی به یکایک اتهامات رد و بدل شده میان نامزدها و روشن شدن چهره ی حقیقت از پشت ابر فریب و ابهام انتخابات را به تعویق بیاندازد و پس از آرامش مردم در فضایی شفاف و نورانی انتخاباتی سالم برگزار کند؟ براستی این کدام مصلحت و کدام عقل و کدام شرع بود که آقای خامنه ای را از انجام این فریضه باز داشت؟
خبرگان محترم ، خود انصاف دهید؛ آیا این چهار متهم از فیلتر نظارتی و تعیین صلاحیت شورای نگهبانی که زیر نظر ایشان است رد نشده بودند؟ آیا عقل و شرع بر او واجب نکرد که شورای نگهبان را بازخواست کند که چه طور اجازه داد که چنین انتخابات کثیفی شکل بگیرد؟انتخابات شیطان زده ای که تالی فاسد هنوز ادامه دارش از صورت و مقدمات پلیدش قابل رویت بود البته اگر چشم بصیرتی وجود می داشت.
پس اصل سوال اول ما اینست: آقای خامنه ای به عنوان رهبر با بصیرت و شفافیت طلب شفاف کند که بر اساس کدام عقل و کدام شرع وجوب شرکت در آن انتخابات کذایی را احراز و اعلام کرده است؟
و سوال دوم:
اگر سخنان و اتهامات رد و بدل شده توسط چهار نامزد نسبت به یکدیگر درست بوده باشد- که به نظر می رسد آنجا که عیبهای دیگران را می گفتند صادق بودند و آنجا که از محاسن خود می بافتند دروغگو- این دقیقا به آن معناست که تمام دوران زمامداری و رهبری آقای خامنه ای دوران فساد و بخور بخور و کثافتکاری مسئولان مورد تایید و حمایت او بوده است.در این صورت نه تنها این آقای خامنه ای نیست که باید مدعی ماجرا و قاضی رسیدگی کننده باشد بلکه مدعی حقیقی این مسئله ما مردمیم و تنها کسی که باید صادقانه و شفاف پاسخ بیست و چند سال مورد مناقشه را بدهد شخص رهبری ست و در مرتبه ی بعد تمام کسانی که زیر پرچم ولایت و حمایت او و با گذشتن از فیلترهای مدیریت شده ی او گزینش،عرضه و سپس بواسطه ی اعتمادی که به ایشان داشته ایم توسط ما انتخاب شده اند.
مسئولیت مستقیم نابسامانی های کشور در طول دوران رهبری آقای خامنه ای طبیعتا با شخص ایشانست و اوچنین حقی ندارد که از پاسخگویی و پذیرش مسئولیت شانه خالی کند و طفره برود.از این رو بایسته ی نظام مدعی ولایت آنست که به جای آنکه مثل دزدهای واقعی با سر و صدا براه انداختن و تبلیغات و هوچیگری و دزد دزد گفتن بازار را به هم بریزد و خود آرام و بی سر و صدا جان سالم بدر ببرد،شجاعانه همچون یک “ولی”راستین در برابر دادگاه عدل با خضوع حاضر شود و با شفافیت تمام داستان سالهای زمامداری و مسئولیتش را به مردم که ولی نعمتان اویند گزارش دهد تا آنها ماجرا را به درستی بدانند و درباره ی رهبر و تک تک مسئولان جمهوری اسلامی و آینده ی خود تصمیم شایسته بگیرند. آقای خامنه ای باید مطمئن باشد اگر گناهی نکرده باشد مردم شریف و با گذشت ایران اشتباهات او را خواهند بخشید و دوستش خواهند داشت.
خبرگان محترم
رسیدگی به نامه ی ما توسط شما وظیفه ای ست که بر دوش شماست و قطعا خداوند سبحان از تکالیفتان از شما سوال خواهد فرمود و امیدواریم در لحظه ای که درباره ی این نامه از شما سوال می شود سربلند از این آزمون بیرون آمده باشید. برای ما هر قدمی که برمی داریم آزمایشی ست که با آن عکس العمل حاکمان امروزمان را می سنجیم تا ببینیم تنها حکومت مدعی اسلام علوی خود پایبند ادعای خود هست یا باز هم شیعیان با فریب دیگری مواجه شده اند؟
ما می خواهیم بدانیم در این نظام آیا براستی ولی نعمتیم و حقوقمان محترم است یا اینکه هر گاه سخنی بر خلاف تشخیص خدمتگزاران خود گفتیم ما را تا بتوانند نادیده و نشنیده می گیرند و اگر نتوانند به نحوی از انحاء ساکتمان می کنند؟
ما معتقدیم نظام جمهوری اسلامی ظرفیت لازم برای طرح شکایت یک فرد جامعه از شخص اول نظام را دارد چه رسد به شکایتی مانند این و اگر چنین اتفاقی نیفتد نشان دهنده ی ظرفیت کم حاکمان و مسئولان امروز آنست که البته در این صورت این خود اولین و بزرگترین معضلی ست که باید از میان برود.
پس منتظریم تا ببینیم نتیجه چه خواهد بود و نمایندگان خبره ی ما چه خواهند کرد تا تکلیف خود را برای از این به بعد بدانیم.
به خداوند بزرگ توکل می کنیم و از او برای خویش و شما توفیق عمل به تکلیف را خواستاریم.
نیمه ی خرداد نود
اصحاب کهف
( ولی نعمتان بیدار شده )
ولی نعمت شماره ی 2090259930 سید سعید
ولی نعمت شماره ی 0011369809 هادی
ولی نعمت شماره ی 0012217281 حسین
ولی نعمت شماره ی 0012366730 میلاد
ولی نعمت شماره ی 0012215791 حسن
ولی نعمت شماره ی 0012973513 فرزانه سادات
ولی نعمت شماره ی 0055347509 مرتضی
ولی نعمت شماره ی 0059458844 وحید
ولی نعمت شماره ی 0072812801 جلال الدین
ولی نعمت شماره ی 0079927009 سید میلاد
ولی نعمت شماره ی 0075411776 سید حامد
ولی نعمت شماره ی 0453290655 میرهادی
ولی نعمت شماره ی 0492306362 منصوره
ولی نعمت شماره ی 0933724861 سید محمد هادی
ولی نعمت شماره ی 0939907704 احسان
ولی نعمت شماره ی 2090259957 ریحانه سادات
ولی نعمت شماره ی 2281192172 محمد علی
ولی نعمت شماره ی 3020069939 زهرا
ولی نعمت شماره ی 3950037012 آریار
ولی نعمت شماره ی 5299948891 مهران
ولی نعمت شماره ی 5769902191 عیسی
ولی نعمت شماره ی 9351474336 محمد حسین
------------------------------------------------
پی نوشت : این نامه در تاریخ 16 شهریورماه 90 و بعد از سه ماه انتظار برای جمع آوری امضاء و همزمان با اجلاس خبرگان به اعضای این مجلس فرستاده شده است.