۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

متن شکایت از رهبر به قوه قضائیه


متن شکایت از رهبر به قوه قضائیه



بسم الله الرحمن الرحیم

پیامبر مکرم اسلام فرمود : پیشوایانی بر شما منصوب خواهند شد که روزی های شما را بخورند و با شما سخن کنند و دروغ گویند، و عمل کنند و بد کنند ، از شما راضی نشوند تا کار زشتشان را نیکو شمارید و دروغشان را راست به حساب آرید ، اگر به حق رضا دادند مطابق حق با ایشان رفتار کنید و اگر از حق تجاوز کردند هر که در این را ه کشته شود " شهید " است.
نهج الفصاحه – سخن 1737




قاضی القضات اسلامی

جناب شیخ صادق لاریجانی سلام

در فرهنگ آسمانی ما منصب شما منصبی ست که ریشه در شانی از شئون پیامبری دارد . در فرهنگی که در آن پیامبران مبعوث نشده اند مگربرای اینکه مردم به قسط وعدالت قیام کنند ، جایگاه حاکم شرع و قضاوت جایگاهی حساس و کلیدی ست . شما باید تکیه گاهی مطمئن و امن برای ستم دیدگان و ضعفا باشید و بدانید که صراط عدالت از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است و شما حق ندارید - در بهترین وجه - به دلیل رعایت بعضی مصالحی که تصور می کنید، خدای ناکرده حقی را ناحق و یا ناحقی را حق کنید ، چرا که اگر مدعی اسلام علوی هستید پس هرگز مصلحتی بالاتر از خود عدالت و حقیقت نخواهید شناخت . اینهمه گفته شد که ذکری باشد برای شما که مومنید ونه از آن رو که شما را نا آگاه به این مسئولیت حساس و خطیر بدانم که شما خود عالمید و از بیت عالمی بزرگ و متقی. عالم پرهیزگاری که قدرش به یقین نزد اهل آسمان بیش از زمین شناخته شده. خداوند روح آن مرد الهی را به همنشینی اولیا و انبیا شاد فرماید. پیش از نوشتن این نامه دو رکعت نماز گزارده و برکتش را به روح بزرگوار پدر شما نثار کرده و از ایشان خواستم در حق شما شفاعت و دعا کند تا در آزمایش بزرگی که با آن روبرو شده اید در پیشگاه عدل الهی سربلند باشید و بتوانید مصمم و راسخ به حق عمل کنید .



جناب قاضی القضات



خود بهتر می دانید که ما مردم ایران مردمی ستمدیده و رنج برده ایم . بگذارید خود را بهتر معرفی کنیم ؛ در حقیقت وضعیت ما اینست : ما خود را مردمی می بینیم که با نثار همه چیز خود به پای آرمان های بلند اسلام و انقلاب با همه ی سختی ها و رنج ها ساخته ایم و دم بر نیاورده ایم. کوه مشکلات و مصائب ، کمبودها و ناراحتی ها ، بی عدالتی ها و ستم ها و تبعیض ها و مفاسد و ... بار گرانی بوده و هست که سی وسه سال تمام بر دوش ما حمل شده و ما اینهمه را فقط وفقط به آن امید تحمل کرده ایم که مطمئن بودیم حاکمان و مسئولان انقلاب اسلامی ما انسان هایی شریف و پاکدامن ، متعهد و دلسوز مردم و زحمتکش و جهادگرند . ما می پنداشتیم که آنان شب و روز در اندیشه ی اعتلای کلمه ی الهی و توحید و وحدت و خدمتند و البته در جهت رسیدن به عدالتی راستین پیوسته در تلاش و تقلا. ما می پنداشتیم که با لاخره پس از 14 قرن ، شیعیان به حکومتی مستقل دست یافته اند و ما با مسلمانان راستینی مواجهیم که پیامبر و امیرمومنان نیز آرزوی دیدار آنان را داشته اند، مردانی استوار ، امین ، مومن ، عادل ، ...



اما چه می پنداشتیم ... و چه شد !!!



در تمام این سالها شایعات و زمزمه هایی گاه به زبان طنز و در قالب لطیفه ای و گاه گفت و گو ها در سوراخ ها و اتاق های در بسته بین مردم رواج داشت که فحوای آن خیانت مسئولان و باند بازی ها و فساد مالی و زمین خواری فلان شیخ و عامی و رانت خواری و چپاول و حیف و میل بیت المال و ... بود . ما این همه را هم اغلب باور نکرده شایعاتی می پنداشتیم که دشمنان خارجی و ایادی داخلی آنان برای بدنام کردن پاکمردان انقلابی ما رواج داده اند و طبعا به آنها بهایی نمی دادیم. اما در کمال ناباوری دیدیم که تمام آن شایعات در سال 1388 و در انتخابات ریاست جمهوری اینبار نه بر زبان مردم عادی و عامی که از زبان یک رئیس جمهور و نه در اتاق در بسته و سوراخ ها که در رسانه ی ملی و در منظر و مرئای 70 میلیون ایرانی و غریبگان به بیان آمد و ما تازه دانستیم تا چیزهایی نباشد مردم چیزکی نمی گویند.



در انتخابات 1388 آقای احمدی نژاد علنا و به صراحت مسئولان بیست سال گذشته را به دزدی و دست اندازی به بیت المال و ایجاد حلقه های در بسته ی مدیریتی و فساد مالی متهم کرد . در مقابل رقبای او نیز وی را به دروغ گویی و رمالی و عوامفریبی و بی کفایتی در اداره ی امور متهم کردند. و در این میانه ما مردم بودیم که متحیر و ناباور میوه های گندیده ی فساد و دروغ و ریا را در بالاترین سطح مسئولانمان به طور زنده تماشا می کردیم ! می توانید حال ما را درک کنید آقای لاریجانی ؟



آری ؛ حال ما در آن میانه حال کسی بود که همه ی عمر ،هویت ، آرزو ، آبرو ، جان و مال و عزیزان خود را در راه خداوند و به نام نامی او به پای کسانی گذاشته بود که حال خود متهمان درجه ی اول فساد و خیانت و دروغ اند .



در این میانه اما فقط یک نقطه بود که امیدوارمان می کرد و آن اینکه هر لحظه منتظر ومتوقع بودیم که ولی فقیه به عنوان جانشین رسول خداوند و ضامن منافع عیال خداوند وارد عمل شده و با دیدن این انحراف و ظلم بزرگ در حق همه ی مردم ، به صحنه بیاید و ابتدا ؛



جلوی برگزاری آن انتخابات شیطانزده ، کثیف ، ظالمانه ، غیر عقلی و غیر شرعی را بگیرد ،



سپس شورای نگهبان را مواخذه کند که چگونه به خود اجازه داد که چنین افراد متهم به گناهان بزرگی چون دزدی و دروغ ، خیانت ، بی لیاقتی ، بی کفایتی و ناپاکی را به عنوان رجال سیاسی متعهد و ملتزم به اسلام و ولایت و قانون به مردم معرفی کند ،



و پس از آن نیز دستور تشکیل سریع محکمه ای صالحه را - برای رسیدگی به دعاوی و اتهامات رد و بدل شده توسط نامزدها و متهمان و محاکمه ی علنی و عادلانه آنها - صادر کند تا ذهن مغشوش ومتحیر مردم با پی بردن به حقیقت دوباره مطمئن و آرام شود



و آنگاه در شرایطی عقلانی ، شفاف ، مساعد و مناسب ، و با نامزدهایی مبرا و پاک از هر کژی و اتهام و بدی ، انتخاباتی سالم ، عقلانی و اسلامی برگزار کند.



اما باز هم چه می پنداشتیم و چه شد !!!



جناب آقای خامنه ای به جای آنکه پیش از انتخابات به میدان بیاید و خطاب به امام زمان بگوید که جسم وجان و آبروی خویش را به کف گرفته و خواهد داد ولی هرگز نخواهد گذاشت که چنین انتخابات غیر اسلامی در کشور اسلام و امام زمان برگزار شود ، با سکوتی معنا دار به تایید صورت و نتیجه ی آن انتخابات کثیف آمریکایی پرداخت و آنجا که لب به سخن گشود چشم بر حقیقت بست و همچون یک ماشین فتوا شرکت در چنان انتخاباتی را هم چون سایر انتخابات های دیگر بر مردم واجب شرعی و عقلی دانست !!! و پس از انتخابات هم که به صحنه آمد از نام امام مظلوم زمان برای پوشاندن خطاهای خویش خرج کرد !



در چنین وضعی بیشتر ما مردم ساده دل هم گمان کردیم حتما آقای خامنه ای عقل و شرع را بهتر از ما می داند و بر ماست که وارد عرصه ی انتخابات شویم و به عنوان تکلیف عقلی و شرعی به یکدیگر ناسزا بگوئیم ، افترا بزنیم و خلاصه به جان هم بیفتیم و یکدیگر را بکشیم و اموال خود را به آتش بکشیم . ومگر رهبر ما چنین رفتاری را پیش از روز رای گیری در خود نامزدها و طرفداران سرمست آنها نسبت به هم ندید ؟ چرا ، او دید و بسیار دقیقتر و بهتر از ما هم دید ولی آنرا کاملا عقلانی و اسلامی دانست ! و در ادامه نیز به جای آنکه درباره ی آن سخنان مطرح شده توسط نامزدها و ابهامات به وجود آمده در ذهن مردم به عنوان مسئول اصلی به آنها توضیح شفاف دهد و بابت این وقاحت و بی ادبی مسئولان به ساحت مردم از آنها عذر بخواهد تنها از دیگران شفافیت طلبید وخود حتی شفاف به مردم نگفت که از چه کس یا کسانی شفافیت می طلبد !



ما که دیگر از رهبر هم نا امید شده بودیم تنها نقطه ی اتکایمان را برای احقاق حقوق بر باد رفته ی خود دستگاه قضا می دیدیم . ما براستی متوقع بودیم قاضی القضات وقت یا مدعی العموم به صحنه بیایند و حقوق ما مردم را استیفا کنند . اما آنها نیز نیامدند و ما را با این بار سرخوردگی و کوه درد و ستم و بی عدالتی وا گذاشتند ...



من به عنوان یکی از آحاد ملت و ولی نعمتان نظام تا زمانی که شما مسئول قوه ی قضا شدید سکوت کردم و تماشا ، چرا که می پنداشتم از آن دستگاه قضا عدالتی را نمی توان امید داشت . اما با آمدن جنابتان به قوه ی قضائیه احساس کردم که حالا دیگر فرصت فرصت احقاق حق و حقیقت است و می پنداشتم شما با شنیدن سخنم و دیدن ظلمی که بر ما مردم بیخبر رفته و می رود برخواهید خواست و حقوق مان را استیفا و عدالت را در حق همه حتی رهبر اجرا خواهید کرد .



و این شد که چون شعر می سرودم و البته می دانستم که طبع علما غالبا با زبان نظم مانوس است شکایتنامه ای منظوم و البته رسا و مبسوط علیه آقای خامنه ای خطاب به شما نوشتم و در تاریخ 12 بهمن ماه 1388 به طور محرمانه برای شما فرستادم . اما در نهایت پاسخی جز تهدید و توصیه ی صریح و وقیحانه به عدم پیگیری خواسته ی خود و وارد نکردن خود در درگیری از دستگاه شما دریافت نکردم . حتی مدیر کل دبیرخانه ی محرمانه ی شما - که مدعی بود شما او را مامور کرده اید تا ببیند خواسته ی من چیست و به شما گزارش دهد – مرا از عاقبت چنین شکایتی ترساند !



با اینهمه با خود گفتم که شاید شما قصد کرده اید بعدها و در فرصتی مقتضی به آن شکایتنامه رسیدگی کنید و صلاح دانسته اید که در آن روزهای آشوب مسئله را پیگیری نکنید که به من هم توصیه ی عدم پیگیری کرده اید. و الا مطمئن بودم که شما به خوبی می دانید که در پیشگاه خداوند سبحان مسئولید و وظیفه دارید که به هر شکایتی و به خصوص به چنین شکایت حساسی که می توانست ومی تواند مایه ی فرج وگشایش باشد رسیدگی عادلانه کنید .



اما اینبار هم چه فکر می کردیم و چه شد !



امروز بیش از دو سال از آن ننگین ترین ، کثیف ترین ، شیطانی ترین و خائنانه ترین انتخابات و دو سال و بیست و یک روز از طرح و ارائه ی آن شکایتنامه با شما می گذرد و هنوز تکلیف آن مصیبت را روشن نکرده اید که با مصیبتی دیگر مواجهیم ! به پایان سال 1390 رسیده ایم و در آستانه ی برگزاری یک انتخابات دیگریم اما شما هنوز به وظیفه ی خود عمل نکرده و به شکایتم رسیدگی نفرموده اید. اگر نه امروز پس دیگر کی آقای آملی لاریجانی؟



دقت کنید به اینکه انتخابات مجلس نهم در حالی قرار است چند روز دیگر برگزار شود که در ذهن من و بسیار مردم هنوز صلاحیت برگزار کنندگان آن ( اعم از قوای اجرایی و نظارتی ) زیر سوال است . باز هم همان شورای نگهبان که در انتخابات قبل نامزدهایی متهم را به عنوان صالح به ما معرفی کرد و روند و نتیجه ی آن انتخابات ننگین را مطابق موازین شرع و عقل تشخیص داد و تایید کرد و باز هم وزارت کشور همان دولت متهمی که هنوز در محکمه ای عادل و شفاف اتهاماتش درباره ی تقلب ، دروغ گویی ، عوامفریبی ، رمالی و ... رسیدگی نشده ، دست به دست هم داده اند و اینبار معلوم نیست چه متهمان تازه ای را به عنوان رجال متعهد و صالح به ما معرفی کرده و مشخص نیست این صالحان چگونه رقابتی را رقم خواهند زد و نتیجه ی آن چه فاجعه ی دیگری برای کشور و مردم خواهد بود . خداوند به ما مردم بی نوا رحم کند که بوی انتخاباتی مفتضح تر و خونین تر از قبل به مشام می رسد .



آقای لاریجانی



از خدا بترسید و حق را پایمال مکنید . حالا که اعلام کرده اید به طور ویژه و سریع به مسائل و جرائم انتخاباتی رسیدگی می کنید سخنم را بشنوید و به شکایتم رسیدگی کنید .



من با هر که مشورت کرده ام به پاسخی نرسیدم که راهنمائیم کند که چگونه و در کدام دادگاه می توانم خواسته ام را پیگیری کنم . از این رو این نامه را به عنوان شکایتنامه ای رسمی به شما نوشته ام و منتظر آغاز فوری رسیدگی به شکایتم از سوی شخص شما به عنوان قاضی القضات کشور اسلام علوی هستم که نه من کم از آن مرد یهودیم و نه آقای خامنه ای بیش از امیر مومنان .



خواسته ی من به طور شفاف دو چیز است :



1- صدور دستور جلوگیری از برگزاری انتخابات پیش رو و تعویق زمان آن تا پس از رسیدگی کامل به وضعیت ناظران ، مجریان و نامزدهای انتخابات قبل و پیگیری قضایی و روشن شدن صحت و سقم مطالب حساس و مهم مطرح شده درباره ی سالهای گذشته در دادگاهی عادلانه و علنی





2- رسیدگی عادلانه ، علنی و دقیق به شکایت اینجانب سید سعید شجاعی کیاسری فرزند سید حسن به شماره ی ملی 2090259930 به عنوان یکی از ولی نعمتان نظام جمهوری اسلامی علیه آقای سید علی حسینی خامنه ای به عنوان اولین خدمتگزار و مسئول مستقیم وضعیت موجود کشور





آقای خامنه ای به عنوان رهبر با بصیرت و شفافیت طلب باید برای ولی نعمتان خود شفاف کند که بر اساس کدام عقل و کدام شرع وجوب شرکت در آن انتخابات کذایی را احراز و اعلام کرده است ؟ وقوع آن انتخابات با توصیه و تایید ایشان فجایع جانی و مالی و روحی و روانی بسیاری در جامعه خلق کرده است که ایشان را مجبور می کند تا مسئولیت تصمیم خود را بپذیرد و درباره ی آن شفاف سازی کند..





و از دیگر سو :





اگر سخنان و اتهامات رد و بدل شده توسط نامزدها نسبت به یکدیگر درست بوده باشد- که به نظر می رسد آنجا که عیبهای دیگران را می گفتند صادق بودند و آنجا که از محاسن خود می بافتند دروغگو- این دقیقا به آن معناست که تمام دوران زمامداری و رهبری آقای خامنه ای دوران فساد و افساد مسئولان مورد تایید و حمایت او بوده است. در این صورت نه تنها این آقای خامنه ای نیست که باید مدعی ماجرا و قاضی رسیدگی کننده باشد بلکه مدعی حقیقی این مسئله ما مردمیم و اولین کسی که باید صادقانه و شفاف پاسخ بیست و چند سال مورد مناقشه را بدهد شخص رهبری ست و در مرتبه ی بعد تمام کسانی که زیر پرچم ولایت و حمایت او و با گذشتن از فیلترهای مدیریت شده ی او گزینش،عرضه و سپس بواسطه ی اعتمادی که به ایشان داشته ایم توسط ما مردم انتخاب شده اند.





مسئولیت مستقیم نابسامانی های کشور در طول دوران رهبری آقای خامنه ای طبیعتا با شخص ایشانست و او چنین حقی ندارد که از پاسخگویی و پذیرش مسئولیت شانه خالی کند و طفره برود. از این رو بایسته ی نظام مدعی ولایت آنست که به جای آنکه مثل دزدهای واقعی با سر و صدا براه انداختن و تبلیغات و هوچیگری و دزد دزد گفتن بازار را به هم بریزد و خود آرام و بی سر و صدا جان سالم بدر ببرد، شجاعانه همچون یک “ولی” راستین در برابر دادگاه عدل با خضوع حاضر شود و با شفافیت تمام داستان سالهای زمامداری و مسئولیتش را به مردم که ولی نعمتان اویند گزارش دهد تا آنها آنچه بر ایشان در این سالها رفته را به درستی بدانند و درباره ی رهبر و تک تک مسئولان جمهوری اسلامی و آینده ی خود تصمیم شایسته بگیرند. آقای خامنه ای باید مطمئن باشد اگر گناهی نکرده باشد مردم شریف و با گذشت ایران اشتباهات او را خواهند بخشید و دوستش خواهند داشت .



در پایان بار دیگر شما را به رعایت جایگاه قضاوت متذکر شده و از شما می خواهم که به خداوند توکل کرده و از عواقب رسیدگی به چنین شکایتی نهراسید که عاقبت امور به دست توانای خداوند است و توفیق از جانب اوست .



منتظر اجرای عدالت

سید سعید شجاعی

2 اسفند 1390











-----------------------------------------------------------------------



رو نوشت :



همه ی ولی نعمتان نظام اسلامی جهت اطلاع و هر گونه اقدام مقتضی.



مراجع محترم تقلید شیعه جهت اطلاع و توصیه به رسیدگی .



رئیس و وکلای مردم در مجلس شورای اسلامی جهت اطلاع و پیگیری خواسته .



رئیس و وکلای مردم در مجلس خبرگان رهبری جهت اطلاع و پیگیری خواسته .