۱۳۹۲ خرداد ۱۸, شنبه

و خداوند به دارالسلام می خواند ...

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

1-      والله یدعوا الی دارالسلام و یهدی من یشاء الی صراط مستقیم
من سالهاست از ساکنان دارالسلامم. ساکنان دارالسلام اندکند و غریب. اما دیگر روزگار غربت سر آمده و بهار فطرت انسانی فرا رسیده است، و من از دارالسلام آمده ام و مامورم تا همه ی شما را به این شهر آسمانی دعوت کنم :  دارالسلام برای هفت میلیارد انسان به اندازه ی کافی جا دارد، هر چند می دانم که بیشتر شما نهایتا مایل و مهیای حرکت به سوی دارالسلام نخواهید بود چرا که شایستگی های لازم برای زیستن در این شهر آسمانی را در خود جمع و حاصل نکرده اید. اما در عین حال من مامورم تا شما را به یکسان دعوت کنم و هدایت روندگان و مسافران را به این شهر به عهده بگیرم.
2-     نقل قصه ای که نمی دانم واقعی ست یا حاصل خلاقیت ذهنی وارسته، می تواند مقدمه ی خوبی باشد برای ورود به موضوعی که باید درباره ی آن به شما هشداری جدی دهم: نقل است که مملکتی بود متشکل از شهرها و آبادی های مختلف که در میان آنها یک شهر از همه آبادتر و پر رونق تر و پر محصول تر بود و از همین رو برای پادشاه آن مملکت اهمیتی ویژه داشت، چرا که خراج و مالیات آن شهر به تنهایی می توانست مشکلات و هزینه های آن پادشاهی را تامین کند. اما برای اخذ مالیات و خراج مشکل بزرگی وجود داشت: پادشاه هر وزیری را که مامور خراج گرفتن از مردم این شهر می کرد به بلایی گرفتار شده و می مرد، قضیه از این قرار بود که مردم شهر با دیدن وزیر در مسجد یا عبادتگاه شهر جمع می شدند و دعا می کردند تا خداوند شر آن وزیر را از سرشان کم کند و البته دعایشان به سرعت مستجاب می شد و وزیر می مرد. همین مسئله و تلف شدن چند وزیر سبب شده بود که پادشاه در عین چشم داشتن به اموال این مردم از آن چشم بپوشد و آنان را به حال خود وابگذارد. چند سالی به این منوال گذشت، یک سال کسی به سراغ پادشاه آمد و مدعی شد در صورتیکه پادشاه او را به مقام وزارت خویش برساند از مردم آن شهر همه ی مالیات و خراج گذشته و حال را یکجا دریافت خواهد کرد. پادشاه که سرگذشت وزیران پیشین را دیده بود مرد تازه وارد را ترساند، اما او به کار خود مطمئن بود و همچنان اصرار کرد. بالاخره قرار شد تا پادشاه حکمی برای آن مرد جهت دریافت خراج آن شهر صادر کند و در صورت موفقیت او را به مقام وزارت نصب کند. مرد سه سال از پادشاه زمان خواست و در سال اول در موقع برداشت محصولات به سراغ مردم آن شهر رفت و ضمن رعایت ادب و احترام و تمجید بسیار از زندگی مرفه و کشاورزی پر محصول و باغات پر میوه و دامهای پروار آنان،خود را و ماموریت خود را با آنان در میان گذاشت، او گفت که پادشاه مرا مامور اخذ خراج کرده، و شما نیز سالهای سالست که خراج نمی پردازید، من به اختیار خودم امسال نیز شما را به برکت لطفی که خداوند بر شما و شهر شما دارد از پرداخت خراج معاف می کنم. مردم شهر جمع شده و در حق این مامور فهمیده دست به دعا شدند و برایش طول عمر و خیر خواستند. سال دوم دوباره موقع برداشت محصول فرا رسید و مرد باز به سراغ آن شهر رفت و درست مثل سال قبل از آنان تمجید کرد و از خراج دادن معافشان نمود و آنان نیز دعایش کردند و رفت. سومین سال وقتی زمان برداشت محصول فرا رسید دوباره سر و کله ی مرد پیدا شد و اینبار ضمن تعریف و تمجید های بسیار به آنان گفت: شما چند سالی ست که معاف از مالیاتید، اما پادشاه از من راضی نیست و شما اگر موافقید می توانید به من کمکی کنید و کمک شما اینست که در صورت رضایت نفری یک تخم مرغ به عنوان خراج به من بدهید تا من نیز نزد پادشاه سرشکسته نباشم. مردم به مشورت با یکدیگر پرداختند و در نهایت گفتند یک تخم مرغ چیزی از ما کم نمی کند و مشکل این انسان شریف نیز حل خواهد شد و اینگونه بود که هر کدام سهم تخم مرغ خود را آورد و در وسط میدان شهر انبار شد. اما درست در هنگامی که سربازان برای بارگیری تخم مرغ ها آماده می شدند مرد مامور دستی به ریش کشید و با خود فکری کرد و سپس اعلام کرد که من امسال نیز شما را از پرداخت خراج حتا همین یک تخم مرغ هم معاف کردم. مردم بسیار خوشحال شدند و هر کس تخم مرغی برداشت و در حق او بسیار دعا کردند و به خانه های خود رفتند. مرد که از اهالی شهر خداحافظی کرده و از شهر خارج شده بود به لشگر انبوهی که در بیرون شهر آماده کرده بود دستور داد تا نیمه شب به شهر حمله کنند و همه ی دارئیهای مردم را غارت و ضبط کنند. لشگریان ابتدا ترسیدند اما با دلگرمی ها و اطمینانی که مامور مالیات به آنان داد مصمم شده و دستور را اجرا کردند. مردم متحیر شهر با دیدن حمله و غارت لشگریان به مسجد رفته و شروع به دعا کردند اما هر چه دعا کردند نه تنها اتفاقی نیفتاد بلکه سربازان خود آنان را نیز از مسجد بیرون کشیده و به عنوان کارگر حمل خراج به اسارت گرفتند و به سمت پای تخت پادشاه براه افتادند. پادشاه با شنیدن خبر موفقیت مرد مامور در انجام ماموریت خطیرش بسیار خوشحال شد و ضمن بخشش های زیاد به او وی را چنان که قرارشان بود به مقام صدارت رساند. اما در هنگام امضاء حکم از وی سوال کرد که تو با این مردم چه کردی که توانستی نه تنها خراج امسال که همه ی دارایی و زندگی آنان را مصادره کنی و کاری هم از آنان بر نیاید؟ مرد گفت: جناب پادشاه، من داستان این مردم با وزیران قبلی تو را شنیده بودم و برایم عجیب بود که این مردم چگونه اینقدر مستجاب الدعوه اند. این شد که سالهایی را به تحقیق و تدقیق در زندگی آنان پرداختم و رمز کار را در یافتم. آنان چنان مواظب اموال خود بودند که حتا لقمه ای مال حرام و شبهه ناک در زندگی آنان جا نداشت و دلیل استجابت دعای آنان همین بود. من با طراحی نقشه ای حساب شده پس از آنکه چندسالی آنان را از پرداخت مالیات معاف کرده و اطمینان آنان را به خود جلب کردم از آنان خواستم تا هر کدام یک تخم مرغ بیاورند و سپس ببرند. اما آنان که تخم مرغ هایشان را نشانه گذاری نکرده بودند هر یک مال دیگری را برداشت و به خانه برد. آن که یکزرده آورده بود دوزرده برد و آنکه ریز آورده بود درشت و بالعکس. من با این روش مال آنان را با هم آمیختم و حرام کردم و مطمئن باشید که دیگر تا روزی که راز کار را نفهمند و توبه نکنند و خود را اصلاح ننمایند زندگی شان روز بروز بدتر خواهد شد در حالی که دعاهایشان از گلویشان بالاتر نخواهد رفت و شما می توانید هر چه خواستید درباره ی آنان انجام دهید و مطمئن باشید که دیگر هیچ کاری از آنان ساخته نیست و خداوند نیز به انان کمک نخواهد کرد.

3-       وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا 
حال و روز مردم ما نیز احوال همین قصه است. مال حرام در گوشت و خون مردم ما نفوذ کرده و یافتن مال حلال آرزوئیست دست نیافتنی. پاکترین مالها نیز امروز شبهه ناکند و ناسالم. اما ریشه ی این پلیدی کجاست؟ ربا و ربا خواری در همه ی ادیان و فرهنگ ها عملی نا مشروع و غیر انسانی ست. در فرهنگ قرآن نیز که قانون اساسی ماست رباخوار در صورتیکه دست از رباخواری نکشد به جنگ با خدا برخاسته و مشمول حکم محاربه با خدا و رسول است. و چقدر زشت و منزجر کننده است آنگاه که ببینی بنیاد اقتصاد و معیشت مردم در کشوری که قرار بود یاریگر خدا و رسولش در جنگ با افزونطلبان و مستکبران باشد و والی اش مدعی فقاهت دین و جانشینی رسول خداست بر ربا و رباخواری در بانکهای تحت کنترل و هدایت و نظارت حکومت و ولایت فقیه!  جانشین رسول خدا! استوار است. براستی این چه فقاهتی ست که براحتی حکم روشن خدا و رسول را منقلب کرده و حلال الهی را حرام و حرام الهی را حلال می کند؟

4-      الم‌ تر الى الّذين بدّلوا نعمت اللَّه كفراً و احلّوا قومهم دارالبوار؟
 من اساسا مشکلات کشور را به فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و...  تقسیم نمی کنم. معتقدم ریشه ی همه ی مشکلات امروز، در فهم و درک و دریافت ما از دین و دنیا و یا به عبارتی ریشه ی معضلات و مشکلات در همه ی عرصه ها فقه متداول و مسلط بر قدرت و تصمیمگیری در کشور است. این نوع فقه مسلط که نماینده اش امروز آقای خامنه ای ست اگر به سرعت برنگردد وخود را اصلاح نکند با آمدن بهار روزگارش سپری شده و به دوزخ پیوسته است. فقهی که براحتی حرام را حلال و حلال را حرام می کند به نام مصلحت! فقهی که نام ربا را بهره می گذارد و حلالش می کند و نام رشوه را هدیه می گذارد و حلالش می کند و همیشه برای او فقاهت به معنای مصلحت سنجی و حیل شرعی ست و آن هم نه مصلحت عدالت و حقیقت که مصلحت شخص، قدرت و نظام! و براحتی فراموش می کند که نظام خود برپا شده است تا عدالت و حقیقت را مستقر کند و اگر چنین نکند اعتباری ندارد که بتوانیم برای حفظ آن مصلحت اندیشی کنیم. بزرگترین مصلحت خود عدالت و حقیقت است که همیشه به نام حفظ نظام قربانی شده و می شود. 
در صورتی که این فقه ناقص بلکه منحرف به دفاع از خود برخیزد و بخواهد خود را نهایی ترین فهم ممکن از دین و دنیا دانسته و فقه اصیل مبتنی بر کلام و احکام روشن وحی را باطل بنامد باید متوجه باشد که همین یکی پنداشتن خود و حقیقت است که مردم را از دین زده و به مومنان بی اعتماد و بدبین کرده است. بهترین کار و البته آنچه از یک انسان عادل توقع می رود اینست که عیب خویش را بپذیرد و به جای گرانجانی و سرسختی و لجاجت فهم و نتیجتا عمل خود را اصلاح کند.

5-      يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ 
اسلام اسرائیلی را می شناسید؟ آیا هرگز درباره ی آن چیزی شنیده اید؟ عالمان بنی اسرائیل برخورد مخصوصی با دین داشته اند که در کتاب خداوند زوایای آن کاملا واضح و تبیین شده است. برای نمونه نگاهی به آیه ی 75 سوره ی مبارکه ی آل عمران بیندازیم که مسئله را در حدودی که فعلا مورد نظر است روشن می کند:
و من اهل الکتاب من ان تأمنه بقنطار یؤده الیک و منهم من ان تأمنه بدینار لا یؤده الیک الا ما دمت علیه قائماً ذلک بأنهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون
در میان اهل کتاب کسانی هستند که اگر ثروت زیادی را به امانت به آنان بسپاری به تو باز می گردانند و کسانی هستند که اگر یک دینار به آنان بسپاری به تو باز نمی گردانند مگر آنکه بالای سر آنها ایستاده ( و بر آنها مسلط ) باشی. این به خاطر آن است که که آنها می گویند ما در برابر امیین ( غیر اهل کتاب ) مسئول نیستیم. آنها به خدا دروغ می بندند در حالی که می دانند.

حال به این استفتاء که می توانید آنرا در وبسایت شیعه نیوز  ببینید، توجه کنید:


آیة الله خامنه ای:
جواب:اشکال ندارد.

آیة الله مکارم شیرازی:
جواب:گرفتن سود از غیر مسلمانان اشکال ندارد.

آیة الله شیرازی:
جواب:آنچه در فرض سؤال آمد جایز است.

آیة الله روحانی:
جواب:بلی جایز است.

-------------
و اینجاست که به امر خداوند باید گفت آقایان علما؛ أَرَأَیْتُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ لَکُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَحَلاَلاً ! ء آللّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَى اللّهِ تَفْتَرُونَ؟؟؟

6-     وَمَا آتَيْتُم مِّن رِّبًا لِّيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُوا عِندَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُم مِّن زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ 
اندیشیدن به حل معضلات کشور در ابعاد مختلف بدون حذف انقلابی و قطعی ربا از سیستم اقتصادی به این می ماند که پزشکی بدون توجه به آنچه بیمار از آن تغذیه می کند بخواهد به دنبال ارائه ی راه حلی برای درمان عوارض مختلف آن تغذیه ی آلوده در بدن باشد. مثلا کسی که بدلیل استفاده از غذای فاسد و مسموم دچار پریشانی حواس، پرش دست و پا، لاغری مفرط ، کم حوصله گی و افسردگی و عوارض دیگر شده به پزشکان متخصص مراجعه کند و آنها هر کدام بر اساس تخصص خود یکی برای پریشانی حواسش، یکی برای پرش دست و پایش، یکی برای لاغری مفرطش و یکی برای کم حوصله گی و افسردگیش و همینطور متخصصان مختلف برای عوارض دیگر بیماریش نسخه بپیچند. اما یک حکیم حاذق می داند که همه ی این نابسامانیها در پیکر بیمار با همه ی گوناگونی ها و جلوه هایش حاصل یک علت است: خوردن سم بخصوصی که در غذایش ریخته می شود و غذای او را فاسد می کند. چنین حکیمی حتما درمان را از علت العلل شروع کرده و اول خوراک بیمار را اصلاح می کند و در مرتبه ی بعد با تجویز نسخه و دارو به تسریع روند بهبود و رفع عوارض بیماری کمک می کند.

7-      درصورتیکه قدم اول را بیمار (جامعه ی ربا زده و مسموم ایران) بردارد و ربا و ربا خواری را حذف کند و دست از جنگ با خدا و رسول بردارد آنگاه طبیب حاذق می تواند به هدایت الهی و با نیروی خودتان به سرعت همه ی مشکلات شما را درمان کند.
من مامورمرئیس جمهور آینده ی زمین ؛ نجم هدا     را به عنوان نهمین کاندیدا و البته نامزد غیر رسمی انتخابات ریاست جمهوری به شما مردم ایران معرفی کنم. حضور اینگونه ی او در انتخابات گر چه قانونی نیست اما غیر قانونی هم نیست بلکه فراقانونی ست. و رای دادن شما به ایشان نیز گر چه قانونی نیست اما غیر قانونی هم نیست و آرای او جزو آرای باطله خواهد بود و آنگاه خواهیم دانست که چه تعداد از شما مردم به خدا برای حل مشکلات و حرکت به سمت آینده اعتماد کرده اید. اگر به فضل خداوند تعداد آرای باطله ی این انتخابات بیش از رای دیگر نامزدها باشد آنگاه با تکیه بر خداوند متعال و نیروی مردم رئیس جمهور به ظاهر قانونی را به اجرای راه حل ها و برنامه های خود دعوت خواهیم کرد.

8-      برنامه ی ما چیست؟
چنانکه گفتم اولین قدم را باید شما بردارید؛ باید دست از ربا گرفتن و ربا دادن بکشید. اکثریت قریب به اتفاق شما مردم امروز دست کم به یک دلیل بدهکار بانکهائید و مشغول پرداخت اقساط و بهره ها. حذف ربا نه قانون می خواهد و نه تصویب. این کار جنگ با خداست و شما از همین امروز و از همین لحظه که این متن را می خوانید باید به درگاه خداوند توبه کنید و آنچه از ربا باقی ست را واگذارید. اصل وامی را که از بانکهای حکومتی یا خصوصی و یا از افراد و اشخاص رباخوار بابت ازدواج، خرید مسکن، وسایل منزل، اتومبیل، تعمیر مسکن، درمان و ...  دریافت کرده اید محاسبه کنید، آنگاه میزان اقساط و پرداختی های خود را جمع کنید، اگر به اصل پول رسیده است دیگر پولی به بانکها نپردازید، و اگر هنوز به اصل مبلغ دریافتی شما نرسیده است تا زمان برابر شدن به پرداخت اقساط ادامه داده و بلافاصله پس از برابری، از خدا بترسید و پرداخت را قطع کنید و مطمئن باشید روزگار حسابرسی نزدیک است. رباخواران و بانکهای خصوصی و دولتی نیز توبه کنند و آنچه به ربا گرفته اند پس دهند و بقیه را واگذارند و اگر بدهکارانشان تنگدستند به آنان مجال دهند و اگر بدانند بخشیدن آن برایشان بهتر است. و فراموش نکنند که بزودی در دنیا و البته در قیامت به حسابشان رسیدگی خواهد شد و کیفر اعمال تبهکارانه ی خویش را خواهند دید مگر آنکه تا فرصت هست بازگردند.

9-      اگر به سمت خداوند قدم اول را برداشتید ( که رای به بهار یعنی برداشتن همین قدم ) آنگاه قدم اول برنامه ای که برای اصلاح همه با هم آنرا اجرا خواهیم نمود از این قرار است:

استقبال از دولت بهار
بهار بازگشت به شکوفایی ست و شکوفایی یعنی بازگشت به اصل و فطرت. در مکتب بهار همه چیز به اصل خویش باز می گردد و بازتعریف می شود.
دولت یعنی چه؟ دولت در نگاه بهاری یعنی ساز و کارها و افرادی که توسط مردم یک جامعه برگزیده و استخدام می شوند برای  تدبیر و مدیریت عادلانه ی همه ی امور مربوط به زندگی و معاش افراد آن جامعه. مدیریت اموری چون حفظ امنیت، برقراری نظم، مدیریت اقتصاد و مصارف و تولیدات، مدیریت توزیع عادلانه ی ثروت و فرصت رشد و بالندگی در افراد جامعه و در یک کلام سیاست کردن.
سیاست یعنی چه؟ در فرهنگ بهار سیاست همان معنایی را دارد که در فرهنگنامه ها برای آن نوشته اند: علم تدبیر امور جامعه ، البته بر مبنای راستی و شفافیت و صداقت و عدالت محض. اما در نگاه موجود گویا سیاست به معنای حیله گری و اختلاف افکنی و استبداد و استفاده از هر روشی برای کسب و حفظ قدرت و ثروت جامعه شناخته می شود و پیوندهای سیاست (قدرت) و اقتصاد (ثروت) پیوندهایی عمیق می گردد.
اقتصاد یعنی چه؟ اقتصاد در مکتب بهار یعنی همان معنایی که لغت نامه ها برای این واژه نوشته اند: میانه روی و اعتدال در امر معیشت. تولید به اندازه نیاز واقعی و مصرف به اندازه ی نیاز واقعی و توزیع عادلانه و متعادل فرصتها و امکانات و کالا و ثروت و خدمات.
اما در نگاه موجود و مسلط معنای اقتصاد نیز دگرگون شده: اقتصاد یعنی ایجاد نیاز کاذب برای افزایش تولید، و مصرف بی اندازه و کاذب و توزیع نابرابر برابر نما! و علم اقتصاد یعنی علمی که قواعد دستیابی به این مولفه ها را تشریح و بیان کند! این هر چه هست "اقتصاد" نیست و به تکاثر و افزونطلبی می ماند نه میانه روی و اعتدال.
علم اقتصاد در مکتب بهار یعنی اینکه مدیر یک خانواده یا یک کشور بداند که نیاز واقعی و اولویت دار و نیازهای سطح دوم و سوم و چندم خانواده یا سرزمینش دقیقا چه مقدار و از چه انواعی ست؟ و بداند که دارایی ها و امکانات و سرمایه های انسانی و غیر انسانی او برای تامین این نیازها چه چیزها و چه مقداری ست؟ و با بکارگیری امکانات و داشته ها به مدیریت امر تولید و تهیه ی نیازهای کالایی و خدماتی خانواده و جامعه ی خویش اقدام کند و بداند که همه ی فرزندان یا افراد جامعه بسته به شرایط و وضعیت های خود مستحق برخورداری از توزیع عادلانه ی فرصت دسترسی به کالا و خدماتند. پس اولین نیاز یک پدر یا یک دولت بهاری داشتن اطلاعات و آمار دقیق است. و اولین قدم برای رسیدن به این آمار دقیق شفافسازی اقتصادی ست که در قاموس بهار به آن اقتصاد شیشه ای می گویند. اقتصادی شیشه ای با شیشه ای بسیار شفاف و در عین حال ضد گلوله و نشکن.
 نکته : شفاف کردن اقتصاد مطابق نسخه ی مکتب بهار امکانی ست که مردم همه ی کشورها و جوامع گرفتار در مشکلات اقتصادی می توانند برای حل معضلات و حرکت به سمت جامعه ی بهاری از آن استفاده کنند.

چگونه اقتصاد را شیشه ای کنیم؟ (شفافسازی اقتصادی)

بانک مرکزی به عنوان نهادی مستقل و تنظیم کننده ی امر اقتصاد و سیاست های پولی و مالی باید به سرعت برنامه های زیر را در راستای دستیابی به اقتصاد شیشه ای اجرا کند:
  • تاسیس بانک الکترونیکی مرکزی بهار
  • حرکت سریع به سمت الکترونیکی کردن کامل پول و حذف اسکناس و اسناد مالی کاغذی و مسکوک از مراودات و معاملات بزرگ و کوچک.
  • ایجاد واحد پولی جدید به نام " بـــهـــــــــــــــار" با پشتوانه ی آسمانی: در مدلهای اقتصادی متداول پشتوانه ی پول میزان ذخایر و منابع زمینی و یا تولید ناخالص ملی ست اما در اقتصاد بهاری پشتوانه ی پول میزان ذخایر و داشته های آسمانی و توحید خالص عملی ست. به این معنا که پول جدید پشتوانه ی خود را از میزان انواع وجوه پرداختی شرعی و خیریه و انساندوستانه و اموال منقول و غیر منقول موقوفه در کشور اخذ می کند. به این منظور اولین درگاه فعال بانک الکترونیکی مرکزی بهار، درگاه آسمان خواهد بود. در درگاه آسمان کلیه ی حسابهای مربوط و متعلق به مراجع تقلید، سازمانها و نهادها و موسسات دولتی، مردمی و خصوصی خیریه و حمایتی، و حسابهای مربوط به بقاع متبرکه، از همه ی بانکهای موجود در کشور به بانک مرکزی بهار و به درگاه آسمان منتقل شده و ارزش ریالی این حسابها بر مبنای قیمت روز به طلا تبدیل شده و به ازای هر یک دهم گرم طلا یک واحد پولی جدید به نام بهار ایجاد و به حساب مربوطه واریز می شود. هر بهار برای دارنده ی آن برای همیشه رسید یک دهم گرم طلای پاک با پشتوانه ی آسمانی خواهد بود که برابری ارزش ریالی یا ارزی آن بر اساس قیمت جهانی روز طلا محاسبه خواهد شد. و با این روش به فضل خداوند قدرتمندترین پول زمین با پشتوانه ای محکم، پاک و آسمانی و با قابلیت معیار جهانی شدن به نام بهار با همه ی گلها و گلبرگ هایش زمین آلوده را پاک خواهد کرد. هر بهار ده گل است و هر گل از جمع ده گلبرگ شکفته است. ( هر بهار= یک دهم گرم طلا/ هر گل = یک صدم گرم طلا/ و هر گلبرگ = یک سوت طلا)
پولشویی آغاز می شود...

پولشویی در فرهنگ اقتصاد بهاری معنای دقیق همین ترکیب را دارد: یعنی شست و شو و تمیز و پاک کردن پول آلوده، به این نحو که با تبیین درست جایگاه عقلی و شرعی بخشش و ایثار و یادآوری و تشویق و امر کردن مردم به انفاق و پرداخت زکات و خمس و وجوه شرعی دیگر، پولهایی که به این منظور پاک می شوند به واحد پول جدید تبدیل شده و در یک دوره ی زمانی بهار بهار به جامعه تزریق می شوند و جای پول کثیف و آلوده ی امروزی را خواهند گرفت و در یک کلمه همه ی ریالهای کشور با یکبار شرکت در چرخه ی انفاق در راه خدا پاک و آسمانی می شوند و پول با پشتوانه ی ذخایر آسمانی جای پول متکی به ذخایر زمینی را می گیرد ( و بستری خواهد بود برای آغاز قدم دوم برنامه جهت ایجاد یک زیست منحصر به فرد و آسمانی و پاک ). طالبان علم، فقرا و نیازمندان و خانواده های محروم و تحت حمایت و همه ی کسانی که مستحق دریافت اینگونه وجوهند اولین صاحبان حساب در بانک مرکزی بهار خواهند بود و گل های بهار با دست محرومان و مستضعفان به بازار و جامعه خواهد آمد و فضا را بهاری خواهد کرد.
در مراحل بعد و به مرور سایر اشخاص حقیقی و حقوقی که بتوانند پاک بودن پول خود را تضمین کنند می توانند حسابهای خود را از سایر بانکها به بانک بهار منتقل کرده و موجودی خود را جهت حفظ ارزش، به طلا و سپس به بهار تبدیل کنند.
بانک الکترونیکی مرکزی بهار در غایت باید به حدی گسترش یابد که همه ی افراد کشور در آن صاحب حساب باشند و بتوانند موجودی های ریالی خود را نزد سایر بانکها پس از شست و شو و پاکسازی و تجمیع به این حساب که شماره ی آن شماره ی ملی هر فرد خواهد بود منتقل کرده و به بهار تبدیل نمایند. بانک الکترونیکی مرکزی بهار در شکل آرمانی خود باید تنها بانک کشور( و کشورهای اسلامی و ... ) باشد و همه ی تراکنشهای مالی کشور و اتحادیه ی کشورهای عضو در آن ثبت و مشخص شده و قابل ردیابی و رصد کردن باشد. در این صورت بانک مرکزی در هر لحظه خواهد دانست چه مقدار پول و با چه شکل پراکندگی در کدام حسابها موجود است و با داشتن این اطلاعات امر سیاست های پولی و مالی اقتصاد را مدیریت و تنظیم می کند. در چنین وضعیتی دولت بهاری می تواند از سویی به سرعت و در بدو شکلگیری به شکل هوشمند  فسادهای مالی کوچک و بزرگ را کشف کرده و با دقت و شفافیت و سرعت با مفاسد اقتصادی برخورد کند و بلکه زمینه های ارتکاب این مفاسد را از میان ببرد و از سویی با اخذ خودکار و به لحظه ی مالیاتهای قانونی و البته عادلانه و متناسب با معاملات و مراودات شفاف اقتصادی، هزینه های اداره ی جامعه را تامین کرده و از صندوق اموال عمومی همه ی کسانی را که درآمدشان زیر خط عدالت است شناسایی کرده و تا میزان خط عدالت تحت حمایت مستقیم از بیت المال قرار دهد. عملیاتی شدن این مرحله ضمنا تاثیر سریع ، مثبت و موثری نیز بر پیشگیری و حل و فصل غالب دعاوی مطرح در سیستم قضایی خواهد داشت.
نکته: در قاموس بهار بانک نه یک بنگاه اقتصادی بلکه یک بنگاه ارائه ی خدمات مالی و پولی و اعتباری به جامعه است. با این نگاه است که می بینیم همه ی خدماتی را که نیازمند آنیم و برای آن بانکها تاسیس شده و می شوند یک بانک بزرگ الکترونیکی و هوشمند می تواند براحتی انجام دهد. وقتی این نیاز با چنین بانک الکترونیکی هوشمند یگانه ای قابل رفع است دیگر وجود بانک های مختلف واقعی و خیل نیروی انسانی درگیر شده در این بانکها امری غیر لازم و حتا مخل اصلاح امور خواهد بود. همه ی نیروی انسانی و فکری درگیر در بانکها می توانند آزاد شده و در حوزه های تولیدی به کار گرفته شوند و همه ی خدمات مختلف پولی و مالی بانکها می تواند توسط بانک بزرگ الکترونیکی انجام شود و همه ی فعالیتهای اقتصادی بانکها می تواند در درگاه مربوط به همان موضوع در بانک مرکزی یکپارچه انجام پذیرد. به این منظور بانک مرکزی الکترونیکی بهار پس از درگاه آسمان، درگاه زمین را نیز راه اندازی می کند. در این درگاه نیز درگاه های مختلف فعالند: درگاه تجارت، درگاه صادرات، درگاه صنعت و معدن، درگاه کشاورزی، درگاه گردشگری، و درگاه های مختلف دیگر. این درگاهها به این منظور راه اندازی می شوند که گلهای بهاری معطل در حسابهای مختلف بانک را با توجه به علاقه و تمایل صاحبان حسابها به درگاه مناسب و مورد نیاز مطابق برنامه ها و سیاستهای اقتصادی خردمندانه و کلان کشورهدایت کنند و از طرفی نیز نیازمندان سرمایه در هر زمینه ای بتوانند در درگاه مربوطه نیاز خود را اعلام کرده و مستقیما با نظارت و تضمین و کارشناسی بانک با صاحب سرمایه ی مورد نیاز وارد شراکت حلال و با برکت شوند. بورس نیز با اصلاحی که در تعریف و ساختار آن به وجود خواهد آمد باید در این امر حضور و دخالت یابد.

10-  وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا

حذف ربا و متعاقب آن شفاف سازی اقتصاد دو اقدام اساسی ست که در یک اقتصاد اسلامی فارغ از اینکه چه کسی با چه سلیقه ی مدیریتی قرار است امور را مدیریت کند باید انجام گیرد. البته این دو اقدام قطعا با مخالفت ها و اما و اگرهایی همراه است، مخالفان این دو اقدام در یک تقسیم بندی کلی دو دسته اند: دسته ی اول همه ی اشخاص حقیقی و حقوقی که با رباخواری ارتزاق می کنند و در فسادهای مالی غرقند و با شفافسازی اقتصاد منافع آنها به خطر می افتد ( ثروت اندوزان و قدرتطلبان نامشروع ) ، و دسته ی دوم مردم عادی که با تحریکات دسته ی اول و با بکارگیری اصطلاحات پیچیده ی ظاهرا علمی واقتصادی توسط آنان فریب می خورند و یا حتا بدون تحریک آنان و به دلیل شک و تردیدهایی که به شدنی یا ناشدنی بودن این اقدامات و یا عدم اطمینانی که نسبت به اهداف و مجریان این اقدامات دارند با آن به مخالفت برمی خیزند. دسته ی دوم را می توان با توضیح و تبیین مسئله و اعتمادسازی توجیه و قانع کرد، اما دسته ی اول تمام سعی خود را جهت جلوگیری یا به تعویق انداختن این اقدامات خواهند کرد و با تمام توان مالی و سیاسی و علمی و حتا به ظاهر دینی به مبارزه با آن بر خواهند خواست و البته شکست خواهند خورد و پس از شکست نیز سعی خواهند کرد به عنوان یک موافق دلسوز با دلسرد کردن و سنگ اندازی در مراحل اجرایی کار آن را از درون متوقف نمایند.
لذا لازم است که دولت جناب آقای احمدی نژاد به عنوان دولتی که دعوی آرزوی یک اقتصاد و جامعه ی پاک و بهاری را دارد در همین مدت قانونی باقیمانده  که - اگر ایشان کت سیاستمداری و افتتاح پروژه هایش را به سرعت دربیاورد و دوباره کاپشن به حراج رفته ی کار و تلاش با نشاط و خالصانه و صادقانه را به تن کند - فرصت کمی هم نیست اقدامات خود را در این زمینه با سرعت و البته دقت آغاز کند و پایه های لازم را برای استقرار دولت بهار محکم و استوار نماید. ما نیز در تمام این مدت آماده ی همکاری با ایشانیم.
پس از انجام این مراحل باذن و خواست خداوند سبحان وارد برنامه ها و نسخه های مدیریتی کامل و دقیق برای اصلاح حوزه های متنوع خواهیم شد. برنامه ها و نسخه های مدیریتی واسطی که وضع موجود را به وضع مطلوبمان بدل کند، یعنی از همین دارالبوار به شرط خواست و همراهی مردم و مسئولان و البته تاییدات الهی دارالسلام بسازد. در این زمینه راهکارها و توان مدیریتی نامزدهای موجود و رد صلاحیت شده ی انتخابات ریاست جمهوری و همه ی کسانی که برنامه های همسو با فرهنگ بهار دارند قطعا راهگشا و موثر خواهد بود.

11-  وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ
بگذارید در پایان دوباره  درباره ی دارالسلام بگویم. دارالسلام خانه ی اطمینان و آرامش راستین است و من مامور به تبیین و دعوت همه ی شما به دارالسلامم. برای انجام این وظیفه جزوه ای را آماده کرده ام با نام "نسخه ی رنج و نقشه ی گنج"، که بخش نخست آنرا با عنوان نسخه ی رنج و به صورت الکترونیکی به مناسبت عیدی روز فیروز مبعث آخرین پیامبر اسلام (که سلام خداوند بر او و بر اوصیای او) و جهت آشنایی نسبی شما با مقصدی که باید به سوی آن حرکت کنیم منتشر می کنم. از همه ی شما می خواهم اگر مسافر این مقصدید و برای رفتن مهیائید ربا را ترک کرده و این نامه و جزوه ی نسخه ی رنج را به هر طریق که می توانید انتشار دهید و با اینکار آمادگی خود را برای حرکت به سوی دارالسلام عملا اعلام و اثبات نمائید. ضمنا با توجه به کوتاهی زمان باید فعلا بر روی رقم اسکناسهای صد هزار ریالی خط بکشیم و زیر آن بنویسیم یک بهار . این می تواند آخرین ماموریت اسکناس باشد تا قبل از حذف شدن به عنوان رسانه ای تبلیغی آمدن بهار را به مردم خبر دهد ...

12-  وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا

هشدار: در آستانه ی بهار باغبان شاخه های خشک و نا امید را هرس می کند و فقط آنان می مانند که شایسته ی سبز شدن باشند. بهار انسان هم فرا رسیده و شجره ی انسانی در آستانه ی بهار به دست خداوند و ولی او هرس خواهد شد. تا آنجا که گفته اند دو سوم برگها و شاخه های این شجره خواهند ریخت و خواهند سوخت و فقط یک سوم برگها شایسته ی زندگی در دامن پر مهر بهار خواهند بود. شما از کدام دسته اید؟ مرگهای سرخ و سیاه و سفید در راه است تا اضافه های این درخت را برکنند. عذاب های خداوند در راه است و هیچ شهر و دیاری نیست که بین قیامت صغرا که همان بهار است و قبل از قیامت کبرا هلاک یا به شدت عذاب نشود. نپذیرفتن دعوت به دارالسلام که نشانه ی رحمت خداوند به شماست و یا خدای ناکرده بی تفاوتی و بی اعتنایی به این دعوت سرنوشت شما را روشن خواهد کرد. پس به هوش باشید و به سوی خداوند باز گردید و خود را بپالائید تا از خشم و انتقام الهی نجات یابید.
.
13-  وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ، أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُم بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ؟ أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُم بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ؟ أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ، أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُون؟ تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَائِهَا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا مِن قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الْكَافِرِينَ وَمَا وَجَدْنَا لِأَكْثَرِهِم مِّنْ عَهْدٍ وَإِن وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ لَفَاسِقِينَ . ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ، وَقَالَ مُوسَى يَا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ، حَقِيقٌ عَلَى أَن لَّا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ...

14-  و اما سخن آخر با آقای خامنه ای ست؛ کسی که به عنوان فقیه فقهاء حکومت را به دست دارد و هر تصمیم او می تواند منجر به اصلاح یا خدای ناکرده فساد جامعه گردد:   آقای خامنه ای، حَقِيقٌ عَلَى أَن لَّا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي ذوالقرنین و لا تعذبهم.  وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى، إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى.

عید مبعث 1434
مطابق 17خردادماه 1392


برادر شماره ی 2090259930 مردم ایران